تازه از سرکار برگشته بودم. خسته بودم ! چایی گذاشتم و به معیت دوستان نوش جان کردیم. داشتم با دوستانم سر دانشگاهمان و آنچه توی این چهار سال بر سرش آمده، بحث و گفتگو می کردیم.همان بحث های روتین ! بحث هایی که مثل همیشه هیچ نتیجه ای در بر نداشت !
سری به فیس بوک زدم ؛ خبری نبود . میلم را هم چک کردم. یه سری میل تبلیغاتی داشتم پاک کردم.
سری به Autclimbing هم زدم ! خبری خواندم و ناگهان شوکه شدم.خبر این بود: به علت مشغله درسی رئیس می خواد عوض بشه!!! به علاوه مبلغی چند از اساسنامه ... به همین سادگی ... ناخودآگاه خاطرات و سخنانی در ذهنم مرورمی شد !
حسام نوریان ،همنورد قدیمی ام، 4 سال پیش توی برنامه پاشوره داشت برای من از گروههای کوهنوردی دانشگاه ومکانیک و پلیمر و ... می گفت و القصه چنین سخن بر زبان راند : تو اون گروهها اگه بری ، پیشرفتی تو کوهنوردی نمی کنی و تنها راه چاره اینه که به آغوش انجمن کوهنوردی دانشگاه پناه بیاوری ! که برنامه هاش خفنه و اله و بله ... من نیز حرفهایش را با لذت تمام گوش می کردم . اتفاقا بعد همان برنامه هم رفتم وبلاگ های پلیمر و مکانیک را زیر و رو کردم و با انجمن دانشگاه مقایسه کردم و به این نتیجه رسیدم که واقعا انجمن کذایی یک سر و گردن بالاتر از بقیه گروههای دانشگاه و حتی دانشگاههای دیگر است. برنامه های بسیار موفق ، بچه های آشنا به کوهنوردی و گاه حرفه ای و ... صمیمیت مثال زدنی بین بچه ها مرا مجذوب و شیفته این انجمن کرد. دوره فاطمه رحمانی بود. جلسه ها هم هر دوشنبه عصر تو دانشکده ریاضی برگزار می شد . رسمیت قابل قبولی هم داشت و تقویم مصوب با حداقل تغییرات اجرا می شد. خلاصه دوران درخشانی داشت انجمن.
حالا یه فلش فوروارد می زنیم به چهار سال بعد ؛ یعنی بهار 89 ، انجمن کوهنوردی پلی تکنیک ...
بعد از عید از تقویم مصوب فقط سه برنامه اجرا شد از 8 برنامه!!! یعنی کمتر از 40 درصد ! یکی کویر بود با یک هفته تاخیر در اجرا ، که هنوز که هنوز است بچه های کویر بهش می گن اردو(!)
دوم خشچال بود که سرپرستش عوض شد و آخرسر فقط دونفر قله رو زدند. و سوم غار بورنیک
اما جنگل ابر بالاخره اجرا نشد ! سرپرست جنگل دلیل اصلی را عدم دسترسی به سرپرست کل عنوان کرد تو فیس بوکش !!! کارآموزی کوه به حدنصاب نرسید ، کارآموزی سنگ اجرا نشد و ... جلسه ها بعضا با 2 یا 3 نفر تشکیل شد و کلی خبر بد و اوضاع قمر در عقرب و اینا. بچه ها به همدیگر میل می فرستادند و دنبال راه چاره می گشتند و ...
اما :
ادامه مطلب ...